روایت‌کننده: آقای محسن پزشک‎پور

تاریخ مصاحبه: ۶ آوریل ۱۹۸۴

محل‌مصاحبه: پاریس ـ فرانسه

مصاحبه‌کننده: ضیاء صدقی

نوار شماره: ۱۲

 

 

که در همان کمیسیون‌ها نظرات را بیان بکنند و بعد دیگر قبول کنند هر گزارشی را که کمیسیون داد آن گزارش بیاید به شور دوم و مجلس به آن رأی بدهد، یک‌چنین مطالبی را بیان کرد و نسبت به مطالب ایشان هیچ‌کس از رؤسای دو مجلس هم اعتراض نکردند کسی هم چیزی نگفت و همان‌جا من دستم را بلند کردم و به‌هرحال پا شدم و صحبت کردم و اعتراض کردم به صحبت‌های ایشان به شدت. گفتم آن‎چه که ایشان گفتند به‌هرحال نظر ایشان را به این نکته من جلب می‌کنم ضمن این‌که خیلی تعجب می‌کنم چطور آقایان رؤسای دو مجلس سکوت اختیار کردند. اما آن نکته این است که ما حال به دو مناسبت مقید و متعهد هستیم برابر قانون اساسی. یکی به سبب این‌که نمایندۀ مجلس هستیم و قسم یاد کردیم که از قانون اساسی صیانت کنیم. بنابراین یادآور می‌شوم که به احتمال زیاد نه ضرور نیست چون ادای سوگند قبل از انتخاب هیئت رئیسه است نه، بنابراین هنوز هیئت رئیسه انتخاب نشده بود ولی ادای سوگند شده بود. یکی به این دلیل که به اعتبار نمایندگی از طرف ملت ما ادای سوگند کردیم که حافظ قانون اساسی باشیم دوماً به سبب این‌که در رستاخیز اعلام شده قانون اساسی یکی از اصول مهم و مورد تأیید و باورمان است بنابراین به این دو سبب ما می‌بایست که از نصوص قانون اساسی حمایت کنیم به آن پایبند باشیم و آن‎چه که حالا آقای هویدا بیان کردند این‌ها بالمره با قانون اساسی مغایر است زیرا آن وظیفه‌ای را که نمایندگان و کل مجلس به نمایندگی از طرف مردم در مورد لوایح و وضع قوانین ایفا می‌کند متبلور می‌شود در شور دوم زیرا شور اول فقط پیشنهادات است در کمیسیون‌ها هم تعداد معدودی هستند و برای این‌که نظر کل مجلس گرفته بشود بعد دوباره لایحه می‌آید به شور دوم بنابراین ایفای نقش نمایندگی نماینده‌ها و ایفای نقش و وظیفۀ مجلس در شور دوم فقط قابل تصور است. به همین دلیل است که از ابتدای مجلس تاکنون کلیۀ آیین‌نامه‌های مجلس شور دوم را طی مقررات و تشریفات خاصی پذیرفته و اعتبار خاصی برای آن قائل شده. پس این اظهارات شما آقای هویدا مخالف با قانون اساسی است و من متأسفم که هنوز که کار مجلس شروع نشده شما با حضور آقایان مهندس شریف‌امامی و مهندس ریاضی چنین مطالبی را بیان می‌کنید و من انتظار دارم مطالب خودتان را پس بگیرید. البته در این‌جا دیگر تعدادی از نماینده‌هایی هم که حاضر بودند تأیید کردند به‌طوری‌که هویدا ناچار شد که دوباره پشت میکروفون بیاید و این را توضیحاتی بدهد برای این‌که منظور من این‌طور نبود و مسائلی از این قبیل. ولی درواقع از همان جلسه مبارزۀ رودرروی ما شروع شد و موضع پان‌ایرانیست‌ها در بطن مجلس و مقابله با این نوع اقدامات مشخص شد و تقریباً آن‎چه را که فکر می‌کردند و به همان دلیل اصولاً نگذاشتند به آن کیفیت انتخابات انجام بشود و یا جناح‌هایی به آن صورت در پارلمان شکل بگیرد این روشن‌تر شد برای ما. ولی به‌هرحال ما به این کیفیت کار پارلمانی خودمان را در دورۀ بیست‌وچهارم آغاز کردیم. بنابراین بر همین اساس که حسب معمول دیگر تجدید انتخابات شد برای هیئت رئیسۀ مجلس یعنی انتخابات هیئت رئیسۀ مجلس انجام شد و سایر ارگان‌ها این اقدامات دنبال شد. البته این مسائلی که آن‌جا مطرح شد گذشته از شناسایی که ما غالب نمایندگان همان‌طوری‌که گفتم داشتیم و غالب نمایندگان آمدند در آن جناحی که ما معرفش بودیم اما ضمناً همین که اعلام کردند که اصولاً هیچ نوع جناح متشکلی جناحی در مجلس نمی‌تواند باشد درواقع تقریباً نماینده‌ها را آغاز می‌کرد و این‌ها در موارد بسیار در کارهای پارلمانی ما را یاری می‌کردند. از جمله این موارد مهم عبارت بود از انتخاب رئیس کمیسیون عرایض مجلس که این یک مرحلۀ مهمی است در تاریخ مجلس مشروطیت ایران. این را می‌بایست یادآور بشوم که کمیسیون عرایض مجلس یکی از مهم‌ترین کمیسیون‌های مجلس بود به همین دلیل تنها کمیسیونی است در یکی از اصول قانون اساسی از این کمیسیون نام برده شده، کمیسیون عرایض مجلس شورای که گفته است این کمیسیون مرجع دریافت تظلم مردم و انعکاس نظرات مردم به مجلس است و از طرف مجلس این نقش مهم نظارت بر قوۀ مجریه این‌ها را ایفا می‌کند. چنین مضمونی در آن اصل مربوط به کمیسیون عرایض هست. کمیسیون عرایض برای دوره‌های متعدد از چنین موقعی برخوردار بود یعنی به‌طوری‌که تمام غالب مسئولان اجرایی را از نخست‌وزیر گرفته تا غیره به کمیسیون دعوت می‌کرد و در کمیسیون عرایض به نمایندگی مجلس به روی همۀ مردم باز بود و آن‌ها تظلم می‌کردند. از جمله خصوصیات در دورۀ قبل از ریاست آقای مهندس ریاضی این بود که عملاً این کمیسیون عرایض جز برای مدت کوتاهی تعطیل شده بود و در دورۀ بیست‌وسوم که ما در مجلس نبودیم حتی در ساختمان کمیسیون عرایض را بسته بودند و عملاً کمیسیون عرایض را تعطیل کرده بودند. خوب، در این دوره مجدداً مسئلۀ کمیسیون عرایض مطرح شد و تعداد زیادی از نمایندگان از من خواستند که من داوطلب ریاست کمیسیون عرایض بشوم. پس شد این مرحلۀ دوم مبارزات ما. در این مورد جبهه‌گیری وسیعی شد اما چون همان‌طوری که گفتم نماینده‌ها آن حالت را پیدا کرده بودند به‌هرحال در این مبارزه این حرکت برنده شد و من شدم رئیس کمیسیون عرایض. ولی رئیس کمیسیون عرایضی که به‌هرحال رئیس مجلس سخت مقابله می‌کرد محل نداشت، دفتر نداشت، منشی نداشت و هیچ. یکی از دوره‌های سخت مبارزه بود. بالاخره موفق شدیم و کمیسیون عرایض در همان ساختمان قدیمی‎اش مستقر شد و در کمیسیون عرایض به روی مردم باز شد و بعد از چندین سال گروه‌های عظیمی متظلمین و مراجعین و این‌ها آمدند که حتی از جمله بسیاری از این همکاران دوست عزیزمان آقای نزیه که در سازمان بیمه‌های اجتماعی بودند و مشکلات داشتند و بسیار کسان دیگر به کمیسیون عرایض آمدند و کمیسیون عرایض دستگاه‌های اجرایی را در مورد شکایات و تظلمات مردم در مورد قانون‌شکنی‌ها تحت پرسش و رسیدگی قرار داد و حسب آیین‌نامه ماه به ماه گزارش‌هایی از بررسی‌های کمیسیون عرایض را که بررسی‌هایی بود نسبت به کل مشکلات مملکت به مجلس می‌دادیم. در این مدت خیلی بیش از پیش من واقف شدم که طغیان‌ها دامن زده بشود و چه ظلم‌هایی و چه ستم‌هایی صورت می‌گیرد و به‌هرحال طبق آن اختیاراتی که قانون اساسی داده بود و آیین‌نامه مجلس از هیچ موردی نبود که ما بگذریم و تحت پرسش و بررسی قرار نگیریم. این سبب توسعۀ اختلافات با مهندس ریاضی و مراجعات مکرر او به شاه که حتی شنیده بودم گفته بود یا فلان‌کس باید رئیس کمیسیون عرایض باقی بماند یا من رئیس مجلس. البته این پیغام آورده شد برای من. گفتم که من که رئیس کمیسیون عرایض خواهم بود تا وقتی که نماینده‌ها رأی دادند و تجدید انتخاب بشود، دیگر ایشان هم نمی‌دانم تصمیم‌گیری با خودش است که می‌خواهد رئیس مجلس بماند یا نماند. البته اگر توصیه مرا می‌خواهد بهتر است که نماند که حالا بعد هم روی این مسائل اقداماتی شد. این مراحل دنبال شد و در نتیجه در مجلس هستۀ پان‌ایرانیست عملاً حضور خودش را، شکل متشکل خودش را نشان داد، سایرین هم همکاری‌هایی می‌کردند. از این‌جا اقدامات وسیعی شروع شد برای این‌که آن اندک اطلاعی را هم که مردم از طریق روزنامه‌ها یا رادیو تلویزیون پیدا می‌کردند از مجلس آن دریچه را هم مسدود کنند. بنابراین به‌طورکلی این برنامه را اجرا کردند که هیچ‌چیز از کار مجلس به‎خصوص مجلس شورای ملی و اقدامات نمایندگان در روزنامه و رادیو و تلویزیون منعکس نشود. این حالا همان سال اول کار مجلس بود، مجلس بیست‌وچهار به‌طوری‌که در روزنامه‌ها مثلاً می‌نوشتند که اگر فرض کنید نمایندۀ مثلاً آبادان صحبت کرده بود می‌نوشتند نمایندۀ آبادان صحبت کرد دیگر حتی نام نماینده چه هست یا چه گفت مطلقاً منعکس نمی‌شد. اگر نمایندۀ آبادان صحبت کرده بود که سه نماینده دارد آن حوزه می‌نوشتند اصلاً نمایندۀ اول آبادان صحبت کرد یا نمایندۀ دوم آبادان دیگر مطلقاً هیچ. درواقع درهای مجلس به طور کامل به روی مردم بسته شد و هیچ نوع انعکاسی نبود فقط کمیسیون عرایض به سختی کار خودش را دنبال می‌کرد ولی این مبارزات و این اقدامات در مجلس بود ولی کسی مطلع نبود. تا این‌که یک برخورد شدید ما با دکتر آموزگار که آن‌موقع وزیر کشور بود و هنوز عنوان لیدری جناح پیشرو را داشت در همین مورد بود که من یادم هست و آن جلسه به ایشان گفتم که بنابراین بهتر است اعلام کنید به جای این‌که می‌نویسید نمایندۀ اول مثلاً آبادان یا نمایندۀ پنجم فلان منطقه اعلام کنید متهم ردیف یک، متهم ردیف دو و شما به این کیفیت عمل کردید و این مملکت را به سمت یک حوادث سختی خواهد برد که از هم می‌پاشاند. البته این مسائل در مجلس هم گفته می‌شد ولی انعکاسی پیدا نمی‌کرد و این زمان دیگر هماهنگ شده بود با زمانی که کم‌کم اقدامات سازمان سیاسی ـ نظامی شکل گرفته بود، حوادث جنگل پیش آمده بود.

س- سیاهکل.

ج- سیاهکل. اقدامات گروهی از مجاهدین پیش آمده بود یا گروه‌های مشابه که کراراً من هشدار دادم که مجلس می‌بایست مرکز پذیرش ناراحتی‌های مردم باشد و این رابطه برقرار بشود و اگر شما این‌کار را نکنید بی‌گمان ابتدا به صدای گلوله‌ها پناه خواهند برد و بعد به طغیان و بعد به عصیان و بعد به انقلاب. پس این موارد دنبال می‌شد و به شدت مجلس را در مضیقه گذاشته بودند و ضمناً غالباً نمایندگان همکاری‌هایی داشتند و هستۀ البته این مقاومت هنوز پان‌ایرانیست‌ها بودند تا آن‌موقع، هنوز شکل کامل نگرفته بودند و مبارزات هم در این جبهه‌ها بود. تا این‌که یکی دو بار هم پیغام آوردند که اگر اقدامات را به همین کیفیت ادامه بدهید از شما سلب مصونیت خواهیم کرد که البته پاسخ من این بود که به‌هرحال من اقدامات قانونی خودم را انجام می‌دهم شما هم هر کار می‌خواهید بکنید.

س- پیغام‌ها از کجا بود آقا؟

ج- این نوع پیغام‌ها را به‌عنوان پیغام شاه می‌آوردند. درنتیجه این مسائل دنبال شد تا این‌که یکی از مراحل بحرانی کار و به‎خصوص درگیری با دولت هویدا موقعی بود که رمزی عطایی را که فرمانده نیروی دریایی بود به سبب و اتهام یکی از وسیع‌ترین و چشم‌گیرترین اختلاس‌ها در کار نیروی هوایی و گویا این ساختن این بندر چا‌بهار و موارد دیگر تعقیب کردند بازداشت کردند. شاه همان‌روز مصاحبه‌ای کرده بود در این مورد که من به طرف مجلس می‌آمدم این مصاحبه را در روزنامه آیندگان خواندم و از آن طریق از حدوث این واقعه اطلاع پیدا کردم. آمدم مجلس رفتم پشت تریبون برای نطق پیش از دستور و به‌هرحال موارد متعددی را یادآور شدم و بعد هم سؤالی را در شش مورد دادم به مجلس از دولت هویدا و همان‌جا بود که یادآور شدم که به عقیدۀ من بعضی از مقدرین دولتی یا مختلسین این‌ها مختلسین عادی یا مقصرین عادی نیستند بلکه به استنباط من این‌ها مقدمین علیه امنیت مملکت هستند و طبق ماده ۳۱۷ این‌ها هر گاه چنین جرائمی را مرتکب شده باشند و چنین اقداماتی را انجام داده باشند این‌ها مجازات‌شان در آن ماده پیش‌بینی شده برای مقدمین علیه امنیت مملکت. و همان‌جا بیان کردم که شما به‌هرحال تعدادی از دانشجویان را، جوان‌ها را به‌عنوان این‌که کتابی خواندند یا تظاهری علیه رژیم کردند چه‌بسا محکوم به اعدام کردید ولی کسانی که این اقدامات را می‌کنند این‌ها را یا ارفاق می‌کنید یا مختلس عادی قلمداد می‌کنید. این مسئلۀ اتکا بر ماده ۳۱۷ قانون دادرسی ارتش که دلائل قضایی دارد که در آن‌جا هم اشاره می‌کند به کسانی که علیه رژیم اقدام کنند و هم کسانی که مقدم علیه امنیت مملکت هستند، بنابراین معلوم است توجیه کردم که منظور مقنن در این مورد مادۀ ۳۱۷ که مجازات اعدام برایش پیش‌بینی شده تنها کسانی نیستند که علیه رژیم مشروطه سلطنتی اقدام کنند، کسانی هم هستند که علیه امنیت قضایی مملکت، امنیت اقتصادی مملکت و امنیت مملکت به طور اعم اقدام کنند. اگر یک فرمانده نیروی دریایی در یک چنین تاراجی شرکت بکند این مقدم علیه امنیت مملکت است. اگر یک وزیری یک نخست‌وزیری حاکمیت ملی را نقض کند این مقدم علیه امنیت مملکت است. بنابراین مملکت در چنین شرایطی است و جز یک چنین اقدامی رسیدگی به حساب‌ها و رسیدگی به تظلمات مردم هیچ راهی نیست. آن‌جا این سؤال را که شش مورد بود دادم که دولت چه کرده؟ و در همین مورد هم پاسخ بدهید و گزارش بدهید چه عواملی را، چون مدت‌ها بود مسئله فساد اداری و انقلاب اداری مطرح بود چه عواملی را تعقیب کردید. آن قانون مسخ شده «از کجا آورده‌ای؟» را تاکنون تا کجا اجرا کردید؟ شش مورد بود که گزارش خواستم که البته این‌جا جنجالی به‌پا شد یعنی یکی از مراحل سخت دیگر موضع‌گیری‌های هویدا بود برابر این حرکت مجلس و باز دست به اقداماتی زدند برای این‌که این سؤال را پس بگیریم و حتی فردوست از طرف شاه پیغام فرستاد که ایشان ناراحت هستند و می‌خواهند که شما این سؤال را پس بگیرید. که من در پاسخ گفتم خیلی متعجب هستم زیرا اولاً این سؤال متعاقب مصاحبۀ خود ایشان بوده، ثانیاً این سؤال به سود مشروطۀ سلطنتی ایران است و ثالثاً مملکت در یک مراحل سختی است که اگر به این مسائل توجه نشود ما با آن‌ها به‌طور قطع روبه‌رو خواهیم شد. و رابعاً برای این‌که من چنین کاری نخواهم کرد بنابراین به همین کیفیت نظرات مرا به عرض ایشان برسانید. و در نتیجه سؤال را پس نگرفتم ولی خوب این مسائل و این کشمکش‌ها ادامه داشت و مبارزات به مرور شکل می‌گرفت تا رسید به دیگر زمانی که در تعقیب این اقدامات ناچار از تغییر هویدا شدند و مصادف شد با زمانی که آموزگار را کاندیدا کردند برای نخست‌وزیری.