روایت کننده: آقای مسعود رجوی
تاریخ مصاحبه: ۲۹ مه ۱۹۸۴
محل مصاحبه: دهکده اور سور واز حومه پاریس
مصاحبه کننده: ضیاء صدقی
نوار شماره : ۳
ج- اجازه بدهید الان که به اینجا رسیدیم، چون شما بهرحال اینها را به مثابه مورخ تاریخنگار ثبت خواهید کرد، برای اینکه در سینهی تاریخ بماند. حالا نمیدانم آینده چه بشود، یکروزی هم از جانب ما و خودمن به نسلهای آینده برسانم. خدمتی که در این دوران شورایملیمقاومت در پرکردن خلا سیاسی دقیقا در چهارچوب حفظ تمامیت ارضی، استقلال و یکپارچگی ایران انجام داد نسلهای بعد روی آن قضاوت خواهند کرد. البته ما چه شورا و چه سازمان متبوع من مجاهدین بهای خیلی زیادی پرداختیم. طعنه و لعن و نیشخند و گزند زیادی هم تحمل کردیم. بسیاری جاها هم فهم نشدیم، اما شخص خود شما هم میتوانید یک گواه تاریخی باشید. امروز مصدق را حتی مخالفین آنروزش میروند زیر عکسش و عکس میگیرند. اما اگر شاهد باشید آنروز هم، اگر میدانید، بسیاری از این اتهامات که علیه ما هست، علیه او هم بود. مستبد، خودکام، خودرأی که کشور را میخواهد به کمونیستها بدهد و تمامیتش را از بین ببرد و الی آخر. هر کسی که واقعا بخواهد به این کشور خدمت بکند باید بهایش را هم بپردازد، نه اینکه بنشیند کیلومترها دور از این کشور و فقط حرف بزند، از این کانال باید رد بشود.
س- آقای رجوی، شایع است که برنامهی دولت موقت را شما و آقای بنیصدر نوشتید و فقط شما دونفر مسئول آن هستید. ولی آنچه که مربوط به وظایف مبرم دولت موقت میشود، اعضای لائیک شورایملیمقاومت نوشتند. آیا این موضوع حقیقت دارد؟
ج- والله اگر من بخواهم در رابطه با شایعات وارد بحثوجدل بشوم، حدّ و حدود ندارد. اما واقعیت را بهطور اختصار خدمتتان عرض میکنم.
س- تمنا میکنم.
ج- ببینید، در شرایطی شبیه به ایران، بالاخره یکی باید پیشقدم بشود. یکی باید دعوت بکند. البته همه حق دارند ولی بسته به وزن مبارزاتیاش، بسته به مایهای که برای جنبش پرداخته، به هر معیاری، این دعوت یا پژواکش به خودش برمیگردد. کما اینکه فراوان تا حالا شما دعوتنامه دیدید، اعلام آلترناتیو دیدید، یا بسته به وزنش و حرفش و سابقهاش و صداقتش، پژواک واقعی پیدا میکند. شما هم جای مجاهدین باشید یا مسئول شورا، اول که میخواهید کار بکنید، شمایی که دارید عمدهی بار سراسری را برمیدارید، خونش را میدهید، نگاه میکنید ببینید که اینهایی که آمدند خمینی را سرنگون بکنند و خونش را بدهند، مبارزهاش را بکنند، اگر معتقدید که مشروعیت… اگر مردم بتوانند رای بدهند از رای مردم است. درغیر این صورت از مقاومت است، تا دورهای که مقاومت هست. مقاومت که برای رای حاکمیت ملی راه باز میکند. بنده که الان مردم به من رای ندادند، درست است؟ پس مشروعیتم را از مقاومتم میگیرم با آنچه ضد مردم است و آنچه که حاکمیت مردم را نقض کرد. اگر مردم گفتند آقا برو خانهات، میگویم چشم. درانقلابات مختلف دنیا هم تا حالا شما ندیدید آخرینش خمینی بنشیند تو پاریس و به شما برنامه بدهد و امضا کند. حرفهای کلی میزند، به هر کسی هم هر حرفی که خوشش میآید، به روشنفکر آن حرف را، به عامی آن و به بازاری آن را. این همه مصاحبه خمینی تو نوفل لوشاتو داشته، شما ندیدید برنامه از آن در بیاید. ما آمدیم آقا، بنده دعوت کننده. برنامه را من نوشتم، آنموقع برای آقای بنیصدر هم قرائت کردم و دیدیم که گواهی ایشان هم پای این هست. شورا به این ترتیب تشکیل شد که سازمان مجاهدین به آقای بنیصدر پیشنهاد کرد. من در یکی از مصاحبههایم، مصاحبه شماره ۵، گفتم آقای بنیصدری که ریاستجمهوری هم امضا نمیکرد تمام هم شده بود. رژیم الان از نظر ما تمام شده بود، که آقا شما بیا رییسجمهور مقاومت بشو. البته انعطاف بهخرج میدادیم، امضاهایی میکرد که ما قبول نداشتیم. بارها من میگفتم مشروعیت ناشی از چیست. خطاب من مشخص بود.
س- به نام رییسجمهورمنتخبمردم؟
ج- بله. ما که قبول نداشتیم اصلا مادهی دو برنامه هم هست، منتها پیوسته انعطاف بهخرج میدادیم، و میثاق را که ایشان نوشت ما آنقدر انعطاف بهخرج دادیم که گذاشتیم میثاقش را هم ایشان بنویسند، در حالیکه بار را ما حمل میکردیم. مورد قبول هیچکس واقع نشد. منتها مسئول آن شورا و دولت من بودم. خوب هر کسی میدانست که ایشان نقششان به اصطلاح نقش اجرایی که نیست. درست است؟
س- بله.
ج- بسیارخوب. بنده باید معرفی میکردم که آقا دولتی اگر قرار است تشکیل بشود مثل تمام آلترناتیوها، دولتهای سایه و اپوزیسیون تو کشورهای اروپایی هم که دیدیم حتی وزرایش را هم معرفی میکند. بنده میباید با امضاهایی که زیرش هست معرفی میکردم، ادعای دیگری که نکردیم. آقا مایی که قرار است دولتی در آینده تشکیل بدهیم، دیدگاهها هم حتی اینهاست، شما اشاره کردید اسلام راستین نوشتید، آن نظر نویسنده است، دیدگاههایش است. دیدگاهها هم اینهاست، خط اقتصادی-اجتماعی و سیاسی هم اینست، بر این اساس هم نسل رزمندهی موجود حاضر است وحدت بکند. چون وحدت تا پایه نداشته باشد، معلوم نیست که روی چیست. یعنی من که دارم مبارزه میکنم برای این حداقلهاست، آزادی است واستقلال و کما اینکه دیدید.
خوب، صادقانه هم در فصل دیدگاهها، حتی دیدگاههای خودمان را موقعی که نوشتیم برای ششماه هستیم، مشخص کردیم که فردا کسی نباید بگوید آقا تا پاریس بودند خودشان را خوب معرفی نکردند. بله؟ کار خمینی را تکرار کردند. فرصتطلبی و پراگماتیسم سیاسی را کنار گذاشتم. با وجودی که یک چیز خلاصه و جمعوجورتری بهتر بود. ولی برای اینکه ایندفعه به ملت بگوییم آقا آگاهانه انتخاب بکن، فقط هدف انداختن خمینی نباشد. مثل دفعهی پیش که انداختن شاه بود. حالا هر کسی میخواهد بیاید. احتیاج ندارد سوگند بخورم به تمامی شهدا که صرف هدفم این بود. نشستیم نوشتیم که آقا مینیممهای ما اینهاست. آقای بنیصدر هم امضا کرد. بعد از آن هم اعلام کردیم که ما نمیخواهیم کسی به اینها معتقد باشد، کما اینکه اسلام راستین مال من است، اینجا تبعیض نژادی و جنسی و مذهبی نداریم. هر کسی به مواد برنامه ملتزم است بیاید. مواد برنامه در اصول عبارت است از آزادی، استقلال، وضع زن، وضع ملیتها، وضع اقلیتها، رفاه اجتماعی، امنیت، سیاست خارجی. ما حاضریم با او وحدت بکنیم. درست است؟ هنوز هم که کسی نیامده بود ولی ما میبایستی خودمان را معرفی میکردیم. با این سروصدایی که بلند شدیم و آمدیم اینجا، اینکار را کردیم. خوب؟ با برنامه بر این اساس با هم وحدت کردیم. ما که مثل خمینی نیستیم بگوییم وحدت همه با هم. بر سرچی؟ معلوم نیست. بیایید رای بدهید جمهوری اسلامی، معلوم نیست. بیایید بگویید دموکراسی، معلوم نیست. آخر هر کسی حرف خودش را میزند. فردا یک کسی نگوید دموکراسی چیست؟ آقا دموکراسی اینست. از دید بنده آزادی احزاب است، اتحادیههاست، فلان و فلان است. استقلال هم اینست. بشناسید با کی طرف هستید. دلتان خواست رای میدهید، پخش هم کردیم در داخل مردم ایران که آقا آلترناتیوی که ما پرچمدارش هستیم اینست. نمیخواهی رای نده، اما اگر آمدی و با ما زدی و خمینی را انداختی یعنی عملا پذیرفتید دیگر. تا بعد که نوبت انتخابات بشود و ششماه هم بیشتر نیست. هیچکس هم تا بهحال تو دنیا به شما چنین سندی نداده، هیچ جبههای هیچ سازمان آزادیبخشی که آقا من ششماه هستم. سند نمیدهند به شما. بنابراین اینکه من ادعا میکنم شورایملیمقاومت دموکراتیکترین جبهه از این نوع در جهان است، تاریخش را هم دقیق خوانده ام از ویتنام تا ساندینیستها تا سازمان آزادیبخش فلسطین. هر کدام را که میخواهید. خوب؟ بعد وقتی که یک تعداد اعضایی پیوستند و با التزام به همین برنامه و اصول و موادش آمدند، وقتی مشخص شده که آقا ما ششماه هستیم، در عرض ششماه هم که همهی کارها را نمیشود انجام داد، ما هم که معرفی کردیم خودمان را گفتیم آقا در عرض این ماگزیمم ششماه، مبرماتمان اینهاست. بله. کلمهبهکلمه با تصویب دستهجمعی. تصویب دستهجمعی یعنی مجاهد مسلمان توش بود، لائیک هم بوده، کمونیست هم بوده، دموکرات هم بوده، سوسیالیست هم بوده، لیبرال هم بوده. امضاهایی که بعدا دیدید.
س- بله.
ج- آنها را کلمهبهکلمه رویش توافق کردیم که آقا، اولش هم نوشتیم، مبرمات این دولت اینهاست.
س- یعنی برنامهای که داده شده، برنامهدولت موقت.
ج- بله. یعنی برنامهیدولت موقت آن که هست، نوشته شده هست خدمتتان. وظایف مبرمش این دهتاست. البته من یک قدم بیشتر برای شما برمیدارم. دولت در ششماه بتواند انتخاباتآزاد، واقعا آزاد به آن معنی که آنجا هست، برگزار بکند. خودش مهمترین مبرماتش است. اگر از همهی مذاکرات شورا نتوانم به شما بگویم، این را میتوانم اضافه بکنم که لااقل نمایندهی مجاهدین، چون حق سازمان متبوع خودم است، ششماه را هم زیاد میدانست کما اینکه همین الان هم حاضریم دولت و اینها را بگذاریم به کنار و رفراندوم بشود، یا هر ترتیب دیگر. برای اینکه شورا پا بگیرد چند چیز مهم را پذیرفتیم. یکی ششماه را و یکی رای متساوی را، یکی حق برابر وتو برای احزاب و جریانات سیاسی را و اینکه تا دوسال و نیم دیگر که، طبیعتا اول خوب ما محبوبتریم، دیگر بخواهید تو تاکتیکهای انتخاباتی وارد بشویم، انتخابات یک تنه ریاستجمهوری و اینها نداریم بنابراین فکر کنم روشن کرده باشم.
س- بله. من فقط آن چیزی که مورد نظرم بود اینست که این برنامهی شورایملیمقاومت و دولتموقتجمهوریدموکراتیکاسلامیایران به انضمام اساسنامهی شورایملیمقاومت و وظایف مبرم دولت موقت با رای و با موافقت کلیهی اعضای شورایملیمقاومت تصویب شده و منتشر شده.
ج- نه ملاحظه کنید. گفتم خدمتتان، نه. برنامهی دولتموقت شورایملیمقاومت را من به عنوان مسئول شورا به عنوان پایهی وحدت نوشتم. خوب. اساسنامه، وظایف مبرم دولتموقت و تصحیحات فصل اول برنامه که گفتیم ششماه مواد الحاقی اصلاحی این را کلمهبهکلمه دستهجمعی پذیرفتیم و تصویب کردیم. از این پس کسی که به عضویت شورا درمیآید مطابق مادهی ۵ اساسنامه، پذیرش هر عضو جدید مستلزم التزام، التزام نه قبول، به برنامهی دولت موقت و همهی مصوبات شوراست که کتبا باید به مسئول شورا اعلام بکند. در پراتیک مبرمات دولت بیش از آنچه که شما دیدید که به تصویب، کلمهبهکلمهاش را با هم نوشتیم، نخواهد رسید. التزام هم با قبول، تاکید میکنم، تفاوت دارد. روشن است؟
س- بله. بله.
ج- چه چیزش را من نوشتم و در آن موقع آقای بنیصدر هم امضا کرد. چه چیزش را دستهجمعی تهیه کردیم. چه چیز پراتیک است و بعد پیوستن به شورا چگونه است؟
س- آقای رجوی، وقتی که افغانستان مورد تهاجم دولت شوروی قرار گرفت، عکسالعمل سازمان شما چه بود نسبت به این موضوع؟
ج- مگر نخواندید تو مجاهد؟ طبیعی است که ما مخالفیم. ما در پرنسیب با هر گونه حضور و دخالت قوای هر نیرو و دولت خارجی در خاک دیگر مخالفیم. نمیتوانیم بپذیریم.
س- متشکرم. آقای رجوی، اگر لطف بفرمایید به این آخرین سوال بنده هم جواب بدهید. علت جدایی از آقای بنیصدر چه بود آقا؟
ج- ببینید، من نقش فوقالعاده مسئولی دارم، اگر قبول بکنید.
س- بله. خواهش میکنم.
ج- دهها هزار شهید یا زندانی سیاسی را باید خطشان را پیش ببرم و حرفشان را بگویم. ترجیح میدهم این را هم به تاریخ واگذار بکنم و وارد گفتگوی آمیخته با پلمیک نشوم. بنابراین به خاطر مسئولیتم، دو تا اطلاعیهی شورا را بدون امضا شخص من که مسئول شورا هستم، تکتک اعضا شورا امضا کردند و به خصوص اطلاعیهی دومیش را به شما نشان میدهم، با پانزده امضا کلیهی احزاب و شخصیتهای عضو شورا خودشان دستهجمعی تهیه کردند، کلمهبهکلمه و امضا کردند زیرش. لابد با خبر هستید دیگر.
س- بله. این در مجاهد چاپ شد آقا؟
ج- بله.
س- خوب هست آنجا دیگر.
ج- من ترجیح میدهم این را ازش برایتان صحبت بکنم. خوب شایعات خیلی زیاد است. بعد از خاتمه دادن همکاری شورا با آقای بنیصدر، از قبیل میخواهند بروند به سمت گروههای کوچک
مارکسیستی، به چپ بکشند، نمیدانم عراق امثالهم. آنچه که شورا میگوید عبارت از این است که در قبال همهی شایعات، شورا مواضع خودش را اثباتی بیان میکند.
(۱) ما رژیم خمینی را رفرمپذیر نمیبینیم و اینکه آلترناتیو بتواند از داخلش دربیاید، درتمامیتش با آن مبارزه میکنیم و مقاومت تدافعی مسلحانه و قهرآمیز هم ضروری است مثل تمام ملتهایی که در مقابل فاشیسم، حالا ما استبداد مذهبی داریم، مقاومت کردند و طرح صلح و اقدامات مسئول شورا در راستای صلح را، اقداماتی که تا حالا شده و خبر دارید، اینها را به تمام و کمال اسباب افتخار و سرفرازی شورایملی مقاومت میدانیم. بنابراین شایعاتی را که شما بعضا شنیدید یا خواندید صحت ندارد. از جمله اینکه اینها میخواهند با حزب توده مثلا همکاری بکند. در جلسهی اسفندماه، حزب توده مطابق بیانیهای که لابد این را هم دیدید و به امضا خود من منتشر شده، ما تکلیفمان را با حزب توده یکسره کردیم.
س- نه مسئلهی حزب توده مطرح نبود. فقط آنچیزی که شایع است اینست که بهاینعلت سازمانمجاهدینخلق با عراق همکاری صمیمانهای دارد و با دولت عراق رفتوآمد دارد بهاینعلت بود که ایشان کناره گرفتند.
ج- عرض کنم که اگر شما تصمیم شورا را دیده باشید، در اطلاعیهی مورخ ۲۴مارس شورای ملی مقاومت تصمیم میگیرد که به همکاریاش با آقای بنیصدر خاتمه بدهد و البته سنت بسیار حسنهای هم گذاشتیم تو تاریخ ایران. میدانید اول طرفین به هم دستهگل میدهند بعد دائما علیه هم میزنند. در شرایطی که خوب خیلی از این اتهامات و شایعات هست که شما گفتید، فکر میکنم این وظیفهی مجاهدین و شخصخود من هست که سنت جدید بگذاریم. چون نوکتیز تهمتها هم متوجه مجاهدین است. به این دلیل است که وارد پلمیک نمیشوم و قضاوت را به تاریخ میگذارم. نه، قلب مسئله بههیچوجه عراق نیست. قلب مسئلهی ما و هدف شورا و آرمان شورا اصولا و وحدتها و اختلافاتش هم بر سر خمینی است. چنانکه در اطلاعیهی دستهجمعی افراد شورا رویش گواهی دادند و فکر میکنم که باز هم برای ثبت در تاریخ چه در رابطه با نجات جان آقای بنیصدر، اگر شنیده باشید من همسر و بچهی خودم را هم گذاشته بودم که اگر خطری متوجه ایشان شد اول آنها به اصطلاح پیشمرگ بشوند، چه در رابطه با انتقال ایشان از داخل کشور به اینجا به وسیلهی خلبانان مجاهد، چه در مجموعهی احترامات و حقوقی که ما قائل شدیم، شاید شما خودتان شاهد باشید که در آن ماههای اول ما به خاطر پذیرش ایشان زیر چه فشاری بودیم. فکر میکنم حقیقتا آنچه که از دست ما و نسل ما برمیآمد کوتاهی نکردیم کما اینکه یقین دارم که هیچکس بیشتر از ما در میدان عمل تا امروز، فردا را من نمیدانم اگر خراب بشود من نمیدانم، بهای آزادی و استقلال ایران را از جمله در رابطه با عراق نپرداخته. میدانید که بعد از تجاوز عراق به ایران، ما در صفوف مستقل خودمان با آن جنگیدیم. هنوز زندانیهایی داریم، زندانیان جنگی در عراق، رژیم هم از پشت ما را هدف قرار میداد و فکر میکنیم که کشاندن عراق به موضع پذیرش طرح صلح مطلوب ما و ملتمان، و اینکه عراق در این بحبوحهی منطقه و با این سیاستهای خائنانهی خمینی تمامیت ایران را بپذیرد، ملیترین کار و میهنپرستانهترین کار است. بههیچوجه نگذاشتیم خلا را نیروهای شاهی و خمینی پر بکنند، برایمان به هر حال عین همان داستان خودمختاری که گفتم اسباب سرفرازی است. در اثر اصرارهایی که بعضیوقتها خبرنگاران میکنند، من یک جمله گفتم و خدمت شما هم یکبار دیگر تکرار میکنم.
س- تمنا میکنم.
ج- که اگر عراق این توانایی را میداشت که ازخودش رژیم یا دولتی در ایران بر روی کار بیاورد، چون بهنظر من بهطور ژئوپلیتیکی-استراتژیکی-تاریخی از هیچ جهت چنین توانایی را عراق ندارد، نایب نخستوزیر و وزیرخارجهاش اینجا نمیآمد، خوب میرفت همان جماران را میزد و آنرا میگذاشت. باز هم در یکی از تاریکترین ادوار تاریخ ایران، کسی میخواست که سینه سپر کند، کسی که آزمایشش را در میدانهای نبرد با شکنجهگران و دژخیمان دو رژیم داده، آزمایش صلح خودش را هم و آزمایش هوشیاری منطقهای و بینالمللیش را هم بدهد و از منافع ملت و مردمش دفاع بکند. این شایعات را جدی نگیرید. واقعیت چیست؟ واقعیت اینست که ما آن کاسموپولیتنیسم ارتجاعی خمینی را رد میکنیم. از روز اول با سیاست صدور انقلاب مخالفت کردیم و با سیاست دخالت در امور داخلی دیگران. این سیاست تا به حال یک میلیون کشته گرفته از ما و خیلی فتنهها بهپا کرده. این سیاست سرپوش بحرانهای درونی رژیم است. در همین پنج ماه قبل از جنگ هم ما هشدار میدادیم. زمینهی جنگ را با این شعار ارتجاعی خمینی ساخت. البته قوای عراق تجاوز کردند و ما هم جنگیدیم. اما وقتی که عراق میگوید که من صلح میخواهم، عقب نشسته و کتبا امضا میکند و جوابهای کتبیاش را اینجا من به شما نشان میدهم که آقا ما خواستار صلح هستیم وطرح صلح شورایملیمقاومت را به عنوان مبنای مذاکره میپذیرد، پاسخ کتبی میدهد. مسئول دولتیاش میآید اینجا و بیانیهی صلح با مسئول شورا امضا میکند. فکر میکنم دیگر خواست خمینی باید مگر باشد که ما سیاست صلحمان را ادامه ندهیم. البته خوب در این مسیر شایعات هست ولی چه کسی باید تصمیم بگیرد؟ فکر میکنم مردم ایران باید قضاوت کنند. تا آنجایی که من میدانم سیاست صلح ما همان قطع بمباران، هفتهی صلح که گذاشتیم به جّد میگویم از حمایت بیش از نود، نودوپنجدرصد برخوردار است، به خصوص آن قطع بمباران. بنابراین دیگر مشکلی نداریم.
س- آقای رجوی با تشکر از این وقت اضافی که به ما دادید…
ج- خواهش میکنم.
س- و به سوالات ما پاسخ دادید مصاحبه را در اینجا خاتمه میدهم. خیلی ممنونم از حضورتان.
ج- این مصاحبه را که سوالاتش را آقای…
س- ضیاء صدقی.
ج- آقای ضیاء صدقی مطرح کردند مجاز هستند که هر استفادهای را از آن بکنند یا در اختیار هر کس دیگر بگذارند یا چاپ بشود. در هرحال اختیارات با شخص خود ایشان است.
س- از تاریخ مصاحبه؟
ج- بله. از همین الان.
س- خیلی ممنونم از لطف شما.
Leave A Comment